1- دست و پا زدن در باورهای غلط و خرافه ها یعنی درجا زدن و عقبگرد؛ یعنی سقوط ؛ یعنی خودزنیِ غیر محسوس؛ یعنی....
2- جایی که باورهای غلط ، رایج می شوند و وارد عرف و روزمره می گردند ، سازِ مخالف زدن (و البته به حق) را نمی دانم به چه معنی است ولی یا انگ وطن فروشی به او می زنند، یا عقده ی خودشیفتگی و توجه طلبی به او نسبت می دهند ، یا دیوانه می پندارندش و سریع نسخه اش را می پیچند و یا ....
3- میانه ی "دست و پا زدن در باور های غلط" و "ساز مخالف زدن" چیست را نمی دانم ولی یحتمل میل درونی به سویی است که هر کس خود داند و ما ادری...
پ.ن: از این شاخه به آن شاخه پریدن در گفتار را در علم پزشکی پرش افکار نامند ؛ از این شاخه به آن شاخه پریدن در عالم وبلاگ نویسی را نمی دانم به چه معنی است....
ای اقا این رشته ما اکثر تصمیم گیرنده هاش روانی هستند حتی دکترهاش چه برسه به کارشناساش تازه دستیار بشی میفهمی روانی یعنی چی
اللّهم اشفِ کُل مریض...
kheili ghashang minevisin
ممنون از لطف شما
اون پرش افکار مال بیمارای شیزو و اضطرابیاس ..
ولی از اون جایی که من یه مدت از شاگردای استاد الهی قمشه ای بودم و ایشون زیاد از این شاخ به اون شاخ میپریدند
همه ی ما میدونستیم که دلیلش حجم زیاد اطلاعاته
عالمِ وبلاگم همون پُرباری نویسندش رو شاید نشون بده
من هم دچار پرش افکار در عالم وبلاگ نویسی میشم